در مدیریت استراتژیک، تکنیکی وجود دارد با نام "آغاز از پایان" بر اساس مفهومی از گفته نیچه که "مرگ پایان زندگی است اما مرگ اندیشی آغاز آن". کاربرد این تکنیک به این معناست که هر آدمی برای حرکت در مسیر موفقیت ابتدا باید خود را در نهایت آرزوی خویش تصور کرده و سپس در راه تحقق آن گام بردارد. این تکنیک کاربردی اما در بسیاری از مقوله های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه ما با برداشتی غلط، بیش از آنکه کمکی در راه موفقیت باشد تبدیل به معضلی برای پیشبرد امور شده است که در اینجا تنها به مقوله "آموزش" در صنعت هتل کشورمان اشاره ای کوتاه می شود که پارادوکس کمبود نیروی انسانی با سیلی از دانش آموختگان جویای کار نشانه همین سوبرداشت از تکنیک یاد شده است.

از رویای مدیریت تا توهم سودآوری در کوتاه مدت


واقعیت آن است که در سیستم آموزشی صنعت هتل کشور به دلایل مختلف که بسیاری از آن ها ریشه در ناهنجاری های اجتماعی و فرهنگی در شناخت درست مفاهیم "کار" و "ثروت" وجود دارد، تمرکز دانشجو بیش از آنکه بر یادگیری برای کار کردن در این صنعت باشد بر اخذ مدرک برای تحصیل پستی مدیریتی قرار گرفته است. بگونه ای که پس از فارغ التحصیلی بیش از آنکه نیاز خود را در پیدا کردن فرصتی برای کسب تجربه ببیند، هدف را در جستجوی یک پست مدیریتی در یکی از بخش های هتل قرار می دهد. یعنی به صرف تحصیل در این رشته از آنجا که بر اساس نام رشته حتی در زمان دانشجویی هم خود را کارشناس یا کارشناس ارشد هتلداری می خواند پس از اخذ مدرک با توهم خود مدیربینی درگیر می شود تا جایی که حتی اگر فرصت ورود به حیطه کاری عملی این صنعت هم فراهم شود، شمارش معکوس برای رسیدن به پست مدیریتی مانع از تمرکز بر یادگیری و کسب تجربه شده و عموما به تلاش برای یافتن شغلی دیگر ختم می گردد.

این در حالی است که "کمبود نیروی انسانی ماهر" یکی از معضلات پایه ای صنعت هتل کشورمان است که در طول سالیان اخیر نه تنها از سنگینی آن کاسته نشده بلکه با غفلت مسوولان از پرداختن به آن و نیز افزایش موج مهاجرت استعدادها به خارج از کشور، شدت بیش تری پیدا کرده است که حاصل آن تنها  چرخش دوره ای از کارکنان حاضر این صنعت در میان هتل ها و تلاش نافرجام مدیران برای راضی نگاه داشتن آن ها و امید واهی به پیدا کردن نیروهای علاقمند است.

اما در روی دیگر این سکه، اغلب کارفرمایان این صنعت هم از همین سوبرداشت رنج می برند. دلیل این توهم هم آنست که برخی از این دسته از مدیران یا صاحبان هتل ها بر اساس "ثروت" یا "ارثیه" بر مسند ریاست نشسته اند تا بر اساس نوع تحصیلات و میزان تجربه تا خود را فراتر از مالک، مدیر هتل بدانند. در نتیجه همین توهم نیز یا با ایجاد بخش های نوین در چارت کاری مخالفت دارند یا از نیروهای تازه وارد توقعات غیرمنطقی. از سوی دیگر نبود تسهیلات استخدامی و بیمه ای  هم موجب شده تا کارفرما حتی به رغم آگاهی از روند پختگی در این صنعت، نتواند تاب دوران لازمه را بیاورد تا خیلی زود عرصه بر نیروها یا بخش های تازه وارد تنگ گردد. البته به این مورد آخر باید شرایط کاری در هتل ها و مفهوم کار تیمی در آن ها را هم مدنظر قرار داد که خود مجالی دیگر برای پرداختن می طلبد.


از تبلیغات مدرک تا دوره های آموزشی بی حاصل


اما مشکلات بزرگ تر مقوله آموزش در این صنعت از نوع نگاه دست اندرکاران امر آموزش ناشی می شود. بدین معنا که در موسسات آموزشی چه دولتی و چه خصوصی هم تمرکز بر نوع گواهی و کیفیت فیزیکی مدرک اعطایی است تا روند و کیفیت آموزش چراکه حداقل در بخش خصوصی این امر بر اساس شناخت از نیاز جامعه مخاطب به "مدرک" صورت می گیرد اما فقدان منابع لازم و به طور اخص منابع به روز و ترجمه شده این صنعت و نیز اساتید مجرب و آشنا با علم روز از دلایل مهم تر این عقب ماندگی است.

در بخش دولتی هم فارغ از کیفیت موسسات فنی حرفه ای و سایرین، در خود دانشگاه ها بزرگ ترین مشکل به نوع نگاه به مقوله "کاروزری" یا "کار عملی" بر می گردد که روز به روز نه تنها از نظر کمیت ساعات لازم با فقر مواجه می شود بلکه از نظر کیفی تا حد "کار بینی" هم تنزل پیدا کرده است. یعنی بجای آنکه دانش آموخته مجاب شود تا از فرصت کار عملی با هر عنوانی در هتل نهایت استفاده را برای کسب تجربه ببرد تنها به رویت کاری که توسط دیگران در حال انجام است بسنده می شود تا در واقع ادامه همان بخش تئوری باشد اما به شکلی دیگر!

در سازمان اما نقاط تیره تری از این معضل وجود دارد که مهم ترین آن به نبود یک برنامه جامع آموزشی برای کارکنان هتلداری و نگاه سلیقه ای و گذری به آن بر می گردد. به گونه ای که مقوله آموزش تنها به برگزاری چندین همایش یا دوره هایی ختم می شود که یا برگزارکنندگان آن بر اساس رانت موفق به دریافت مجوز برگزاری آن با هدف های اقتصادی شده اند یا صرفا برای خالی نبودن عریضه تکراری از مکررات آنهم با انتخاب های سلیقه ای از مدرسان صورت می گیرد که این همه خود ناشی از عدم ثبات مدیریت در سازمان از یک سو و بیگانگی روسا و مدیران انتصابی آن با مباحث عملی روز صنعت هتل در کشور می باشد تا جایی که کسی نمی پرسد با حذف درست یا غلط موسسات آموزشی از آئین نامه تاسیسات گردشگری، چه کسی مسوول رسیدگی به وضعیت کیفی آن ها خواهد بود؟


داریوش آل آقا؛ روزنامه نگار و کارشناس هتلداری